طرفداران رضا عطاران، مخاطبان خانه به دوش تلویزیون /ترش و شیرین ترین لحظات تلویزیون در ماه مبارک رمضان
تاریخ انتشار: ۷ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۷۲۰۶۵۱
یادداشت- مجتبی احمدی دبیر سرویس فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا.
هنوز رضا عطاران در تلویزیون طرفداران خودش را دارد و نمی توان نادیده گرفت که به رغم تغییر ساختار چندباره تلویزیون در ساخت طنز های هرشبی هنوز ادبیات سریال سازی عطاران پر طرفدار است و جالب است که در بازخورد های متفاوت، طنازی های عطاران حتی در تکرار نیز برای رسانه ملی مخاطب می آورد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رضا عطاران در سال 1380 برای مهران غفوریان «زیر آسمان شهر» را نوشت و زندگی را به یک سریال هر شبی تزریق کرد .آدم هایی که مدلِ مردم حرف می زدند، مدلِ مردم برخورد می کردند، خواسته ها و رفتارشان ماورایی نبود و کلامشان نیز از زبان محاوره ای جامعه برداشته شده بود.
او در سال 1382 با «کوچه اقاقیا» نیز همین سبک را ادامه داد اما در سریال «خانه به دوش» نگاه پخته تری در سبک و سیاق مرسوم عطاران دیدیم او کم کم به نقد اجتماعی پرداخت و سعی کرد با ناهنجاری های جامعه نیز نگاهی متذکر و یادآوری کننده داشته باشد.
با« متهم گریخت» و «ترش و شیرین» رضا عطاران به نمایش و نقد اتفاقات اقتصادی و شخصیت ها و کاراکتر های خاکستری جامعه پرداخت و توجه او به آدم های اطرافش ، اقشار مختلف جامعه، بالا و پایینی های اجتماع و دارا و ندار ها و روابط میان این افراد موقعیت هایی را ایجاد کرد تا طنز عطاران کم کم به یک برند تلویزیونی تبدیل شود اتفاقی که با سریال «بزنگاه» به بن بست رسید ، زوج موفق مهران مهام و عطاران در سریال «بزنگاه» طنز و شوخی را به روابط میان افراد یک خانواده و جامعه کشاندند و با سبک و سیاق رندانه ی خودشان تلاش کردند تا رفتار صحیح و قابل ستایش را میان افراد یک خانواده جا بیندازند و درواقع به جای فانتزی کاری های اضافی و دور شدن از واقعیت آدم ها و خلق آدم های ماورایی ،آیینه ای باشند تا مخاطب رسانه ملی خودش و جامعه اش را در دل اثر ببیند که نگاه مدیران وقت به سمتی دیگر رفت.
نگاه فکورانه سیاست گذاران تلویزیونی در جانمایی دو سریال «متهم گریخت» و «ترش و شیرین» در کنداکتور ماه مبارک رمضان که امسال در ژانر کمدی و طنز تولیدی نداشته است را باید به فال نیک گرفت چرا که تحقیقات و آمار نشان می دهد که بسیاری از تماشاگران تلویزیونی علاقه مند هستند این روز ها مخاطب آثار تکراری عطاران از جعبه جادیی باشند.
چرایی این مساله دقیقا به این نکته بر می گردد که تماشاگر امروز تلویزیون با هدفی بیش از سرگرمی های رسانه ملی می نشیند؛
فاصله گرفتن از اخبار ناگوار
مفرح شدن دقایقی از ساعات روز
تغییر موقعیت روحی و روانی و...
اتفاقی که اصولا مدیران سیما در رنگامیزی کنداکتور مناسبت های مختلف به خصوص ماه مبارک رمضان به آن نگاه ویژه دارند و بدیهی است همانطور که ژانر کمدی ناجی گیشه سینما و رکورد فروش در شبکه نمایش خانگی است در رسانه ملی نیز آپشن موثر و مورد علاقه ی مخاطب است.
اگر به کارنامه مهران مهام به عنوان تهیه کننده ای که اصولا در ساخت آثار عطاران پیش قدم بوده و به نگاه نو در طنز سازی برای تلویزیون اعتقاد و اطمینان داشته نگاهی گذرا داشته باشیم و همکاری او با کارگردان اولی های تلویزیون را در مقام تهیه کننده تورق کنیم به این نتیجه می رسیم که مهام از سلیقه و مذاق تماشاگر تلویزیون در ادوار مختلف مطلع بوده است و در هر ژانر با تحقیق از حال مخاطبش ، سال ها به دنبال تکرار همین سبک مورد علاقه تماشاگر سیما است اما آیا می شود تمام آن چیزی را که تیم مهام و عطاران یک روز روی آنتن می بردند را امروز هم مصوب کرد؟
چندی پیش که در هنگام ساخت سریال «بوتیمار» به کارگردانی علیرضا نجف زاده با مهران مهام در خصوص بازگشت رضا عطاران به تلویزیون گپ و گفت می زدیم او به نکته ای مهم و قابل بحث در این عرصه اشاره کرد؛
رضا عطاران امروز یک ستاره موثر هنری و اقتصادی برای سینما محسوب می شود و بدیهی است که مدیران سیما نیز علاقه مند هستند او را دوباره به رسانه ملی بازگردانند اما تا شرایط بازگشت او مهیا نیست می شود با همان فرمول و ساختار و نگاه ، آثاری قابل و درخور شأن و سلیقه مخاطب تلویزیون تولید کرد به شرط آنکه آن دست آثار به لحاظ قصه و سبک روایت امروز از سوی مدیران تلویزیون تصویب شود.
سوال اینجاست که واقعا وقتی رضا عطاران به هر دلیلی امروز به تلویزیون بر نمی گردد چرا سبک سریال سازی او را در تلویزیون ادامه ندهیم، بی شک ادبیات نمایشی او در طنازی قابلیتی است که می تواند مدت ها تماشاگر تلویزیون را درگیر کند مهران مهام یک روز با سعید آقاخانی و امروز با علیرضا نجف زاده این مسیر را دوباره تجربه می کند و محصول این جسارت آثاری چون زوج یا فرد و امروز بوتیمار است که با جسارت به مسائل مبتلا به جامعه پرداخته و نه تنها زندگی در روزگار کرونایی را رصد کرده که مباحث اقتصادی زندگی امروز را هوشمندانه از جایگاه خانواده نقد و به چالش می کشد.( سریالی که احتمالا بعد از ماه مبارک رمضان روی آنتن شبکه سه می رود)
با این وصف پس می شود طنازی آنتن رسانه را حفظ کرد ، بدیهی است که با نگاه هوشمندانه در تولید می توان تفکر عطاران را در غیاب خودش به سریال سازی تلویزیون مجددا تزریق کرد به شرط آنکه فراموش نکنیم مخاطب کم حوصله امروز ؛
حد مشخصی از تلخی را می پسندد.
علاقه دارد خودش را ببینید.
صداقت و نقد خواسته مخاطب است.
طنازی نمایشی باید از شهر بیاید نه از کره ماه.
روابط واقعی باشد.
فانتزی کاری از چهارچوب که بیرون بزند تماشاگر از واقعیت اثر فاصله می گیرد.
بی تردید تماشاگر برای همذات پنداری باید خودش و اطرافیانش را در درام پیدا کند تا قلاب قصه با او درگیر شود.
چندی پیش مهران مهام در یک دورهمی تخصصی به چند نکته مهم در طنز سازی برای رسانه ملی اشاره کرد که محصول سالها کار او در این عرصه است؛
-طنز تلویزیونی با هر رسانه و مدیوم دیگری متفاوت است.
-سریال ساز طنز باید جامعه اطرافش را بشناسد .
- در جریان اخبار و مشکلات مردم جامعه ش باشد و به نوعی در مقام یک درمانگر از خود جامعه به نفع مردم آن جامعه درامی را بسازد در نقد غلط ها و اشاعه ی صحیح های اجتماع که وظیفه یک اثر نمایشی جدا از سرگرمی سازی است.
نگاه مهام در این بخش به سمتی می رود که طنز در نهایت و در انتهای کلامش یک تلخی فکورانه دارد که کسی یا کسانی را به فکر فرو ببرد و اذهان را درگیر مسایل مبتلا به جامعه کند که تشخیص سره از ناسره در آن ملحوظ است.
پس می شود مسیر درست دیگران را با جسارت مدیران و تهیه کنندگان با جوان تر ها هم ادامه داد و تلویزیون را صاحب چند رضا عطاران و چند سیروس مقدم و... کرد. فراموش نکنیم که مهدی فرجی در زمان مدیریتش در شبکه یک سریال «پایتخت» را به کارگردانی سیروس مقدم کلید زد و اقبال آن را مشاهده کرد سال ها بعد و بعد از چند فصل موفقیت پایتخت با همان فرمول حالا در مقام تهیه کننده سریال «نون. خ» را در خطه ای دیگر ساخت و نشان داد که می شود در ادوار مختلف از یک فرمول مشخص و از پیش پیروز نتیجه ای قابل قبول گرفت.
با این اوصاف می توان گفت؛
بازخورد از طنز تکراری عطاران در شب های ماه مبارک یک آلارم مثبت است برای مدیران سیما از خواسته مخاطب که شاید در یک نظر سنجی مفصل هم به این دقت به دست نمی آمد.
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: تلویزیون ادبیات رسانه رسانه ملی جامعه ناهنجاری خانواده روحی و روانی مشکلات مردم پایتخت تلویزیون خانواده رسانه ملی ماه رمضان فیلم مهدی فرجی طرفداران سیروس مقدم سینما بازیگر کارگردان تهیه کننده نویسنده مهران مهام رضا عطاران مهران غفوریان کنداکتور بزنگاه مجتبی احمدی زیر آسمان شهر آثار طنز ترش و شیرین سریال سازی علیرضا نجف زاده خانه به دوش کوچه اقاقیا متهم گریخت بوتیمار ماه مبارک رمضان سریال سازی مهران مهام رضا عطاران رسانه ملی آدم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۷۲۰۶۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شنیدن ملودیهای شریف روی نُت «رعنا»/ موسیقی خوب برای سریال خوب است
کارکرد تیتراژ چیزی شبیه به جلد کتاب است که طراحش تلاش میکند با انتخاب عناصر، فرمها و چینشها با کمک گرافیک و موسیقی مخاطب یک اثر را در جریان موضوع قرار دهد. شرایطی که گاهی بسیار نکتهسنج، اندیشمندانه و حسابشده پیش روی مخاطبان قرار میگیرد و گاهی هم به قدری سردستانه و از روی ادای یک تکلیف اجباری ساخته میشود که بیننده را از اساس از یک اثر تصویری دور میکند.
آنچه بهانهای شد تا بار دیگر رجعتی به کلیدواژه «تیتراژ» داشته باشیم، مروری بر ماندگارترین و خاطرهسازترین موسیقیهای مربوط به برخی برنامهها و آثار سینمایی و تلویزیونی است که برای بسیاری از مخاطبان دربرگیرنده خاطرات تلخ و شیرینی است و رجوع دوباره به آنها برای ما در هر شرایطی میتواند یک دنیا خاطره به همراه داشته باشد. خاطرهبازی پس از آغاز و انتشار در نوروز ۱۴۰۰ و استقبال مخاطبان از آن، ما را بر آن داشت در قالب یک خاطرهبازی هفتگی در روزهای جمعه هر هفته، روح و ذهنمان را به آن بسپاریم و از معبر آن به سالهایی که حالمان بهتر از این روزهای پردردسر بود، برویم.
به سراغ موسیقی متن و تیتراژ سریال ماندگار «رعنا» به کارگردانی داود میرباقری و آهنگسازی شریف لطفی رفتیم که به سال ۱۳۶۹ از شبکه اول سیما در قالب یک سریال هشت قسمتی پیش روی مخاطبان قرار گرفت. مجموعهای که به نوعی دومین سریال داود میرباقری بعد از سریال «گرگها» در مقام کارگردانی محسوب میشد و نشان داد که این کارگردان با تجربه و مخاطب شناس تلویزیون و سینما از همان ابتدا به موسیقی همواره به عنوان عنصری مهم، موثر و مولف برای جذب مخاطبان و ارایه محتوا نگاه میکند و در این چارچوب تلاش دارد تا از بهترینها برای ساخت و طراحی موسیقی پروژههای خود استفاده کند.
سریال «رعنا» قصه بخشی از زندگی رعنا، دختر مردی به نام سنایی از صابونپزهای قدیمی تهران است. پس از چندی دانایی که دبیر آموزش و پرورش است به خواستگاری رعنا آمده و با وجود مخالفتهای منصور (برادر رعنا) با او ازدواج میکند. اما پس از گذشت مدتی دانایی به دلیل شرکت در فعالیتهای سیاسی دستگیر و روانه زندان و کشته میشود. پس از سالها پسر رعنا که به شدت در حال مبارزه با رژیم پهلوی در سال ۱۳۵۷ است، در یک درگیری خیابانی مفقود میشود. رعنا و دخترش به دنبال یافتن او هستند که ماجراهایی از گذشته دوباره زنده میشود.
گلچهره سجادیه در نقش رعنا، بهزاد فراهانی در نقش دایی منصور، سعید نیکپور در نقش جواد دانایی، رویا تیموریان در نقش تهمینه دانایی، رسول نجفیان در نقش پوریا، پرویز پرستویی در نقش رسول نجفی، فاطمه گودرزی در نقش مریم، حسین پناهی، مهری مهرنیا، فرخ لقا هوشمند، اسماعیل شنگله، محمد کاسبی، مهری ودادیان، بهمن زرین پور، علی اوسیوند، عیسی صفایی، عزیزالله هنرآموز و محمدتقی شریفی بازیگریان سریال «رعنا» بودند که بسیاری از آنها تاکنون همچنان در پروژههای داود میرباقری جزو بازیگران اصلی و ثابت محسوب میشوند و در آن دوران توانستند به واسطه حضور در این سریال موقعیتهای خوبی را در عرصه تصویر به دست آورند.
جبار آذین منتقد چندی پیش در گفتگو با خبرنگار مهر، پیرامون این مجموعه گفته بود: «رعنا» تجربه نمایشی جدیدی برای داود میرباقری و تلویزیون بود. این مجموعه برگرفته از فضای اجتماعی و سیاسی آن دوران ساخت شد. رعنا جزو کارهای خوب و پرخاطره تلویزیون از یک کارگردان متبحر در عرصه سینما، تئاتر و تلویزیون سالهای بعد کشور است. ساختار نمایشی خوب و شخصیت پردازیهای اصولی، مقبول و دیالوگهای خوب از امتیازهای مجموعه «رعنا» بود و میرباقری را در تولید کارهای تلویزیون توانا و خوش فکر نشان داد. این در حالی است که استفاده از بازیگران تئاتری و معرفی یک چهره مستعد که بعدها در سینمای ایران به عنوان بازیگری قدرتمند و محترم شهرت یافت (رویا تیموریان) و بهرهگیری از دکورهای تلویزیونی حجیم و مناسب، متن خوب و بازیهای روان از ویژگیهای «رعنا» محسوب میشود. تمام امتیازهای هنری و فنی «رعنا» آن را اثری دیدنی ساخته بود تا مضامین خوب را واگویه کند و از عشقها، رشادتها، مبارزهها، آرمانها، تلخیها و شیرینیها بگوید و چه خوب هم در آن سالهای کم رونقی تلویزیون اینها گفته شد و همینها «رعنا» را با تجربه اندوزیهایش در اذهان به یادگار گذاشت.
اما یکی از ویژگیهای مهم و موثر سریال تلویزیونی «رعنا» موسیقی تیتراژ و متن این مجموعه داستانی به آهنگسازی شریف لطفی بود که به دلیل طراحی یک تیتراژ متفاوت که در آن دوران بدعتی جدید به حساب میآمد توانست یکی از مولفههای مهم در ماندگاری آن تا به امروز به حساب آید. آن هنگام که ابتدا تصویر گلچهره سجادیه به عنوان بازیگر اول سریال روی یک تصویرگرافیکی شبیه به الواح تاریخی نمایان میشود و پس از آن عبارت «رعنا» در قالب لوگوتایپی متفاوت به نمایش در میآید. فضایی که موسیقی نقش مکمل را ایفا میکند و چارچوبی را پیش روی مخاطب قرار میدهد که دربرگیرنده حس و حال متفاوتی است.
موسیقی که به واسطه توجه لطفی به عنوان یک آهنگساز مولف و کهنه کار موسیقی کشورمان که سوابق آکادمیک او در عرصه موسیقی معرف تجربه بالای اوست، تلاش کرده تا ضمن توجه به مولفههای موسیقی ایرانی و ارایه درستی از آفرینش و خلاقیت در این نوع موسیقی با به کارگیری روشهای نوین برای در خدمت محتوای اثر بودن، موسیقی تیتراژ متفاوت و خلاقانهای را ارایه دهد. موسیقی که داود میرباقری همواره روی موسیقی به عنوان یکی از نقاط عطف و تاثیرگذار آثارش به آن توجه دارد و میکوشد تا در هر پروژه اش از این مولفه به درستترین و علمیترین شکل ممکن استفاده کند. آن چنان که اگر نیم نگاهی به کارنامه فعالیتهای او داشته باشیم متوجه چنین رسالتی میشویم که اغلب موسیقی هایش توانسته اند تبدیل به ماندگارترینها شوند.
طبیعتا در ساخت چنین موسیقی که بتواند دربرگیرنده مولفههای درست و اصولی از موسیقی متن باشد این نوازندگان هستند که بعد از آهنگسازی و ملودی پردازی نقش مهمی را ایفا میکنند. مسیری که به واسطه حضور هنرمندانی، چون ابراهیم لطفی نوازنده ویولن، عباس ظهیرالدینی نوازنده ویولنسل، فرشید حفظی فرد نوازنده ابوا، شریف لطفی و حسین میرزایی نوازنده هورن، عبدالنقی افشارنیا نوازنده نی، مهرداد دلنوازی و شهریار فریوسفی نوازندگان تار، فریبا اسدی و محمود علیقلی آواز، محمود منتظم صدیقی نوازنده سازهای ضربی و تعدادی دیگر توانست موسیقی درست و اصولی را به گوش شنیداری مخاطبان ارایه دهد.
گرچه در رسانهها مصاحبه چندانی از شریف لطفی درباره ساخت موسیقی سریال «رعنا» منتشر نشده است، اما این آهنگساز، نوازنده، پداگوژیست موسیقی و رهبر ارکستر که از او به عنوان بنیانگذار دانشکده موسیقی دانشگاه تهران هم یاد میشود، در برخی از گفتگوهای رسانهای خود درباره نحوه حضورش در آثار سینمایی و تلویزیونی به عنوان آهنگساز گفته بود: هروقت به من از سوی پروژهای تصویری پیشنهاد آهنگسازی آن ارایه میشود، اول از دست اندرکاران پروژه میخواهم که بخشهایی از تصاویر فیلمبرداری شده خود ر ابه صورت نامنظم در اختیار من قرار دهند که ببینم نتایج محتوایی تصاویر در چه قالبی است و وقتی ببینم نتیجه عمل چیست و هم در کارگردانی و هم در بازیگری همه چیز در جایگاه خوبی قرار دارد کاملا خودم را در اختیار کارگردان میگذارم و هر آنچه را که لازم باشد انجام میدهم.
این آهنگساز که در ساخت آثارش همواره تلاش میکند تا هم نشینی اصولی بین موسیقی ایرانی و موسیقی کلاسیک فراهم سازد، در یکی از گفتگوهای رسانهای اش توضیح داده بود: بالاترین تکیه گاه موسیقی ایرانی، دستگاههای موسیقی ایرانی برای روش مندی آفرینش در این گونه موسیقایی است که به اعتقاد من باید در کنار توجه به این مولفهها به مواردی، چون منش و خصوصیت انسانی این موسیقیها توجه کنیم. در این چارچوب من همواره تلاش میکنم تا هیچ وقت وارد مقوله سفارشی کار کردن نشوم، چون باید در ابتدای هر کاری خودم آن تفکر موجود در سریال یا فیلم سینمایی را دوست داشته باشم که اگر چنین نباشید هرگز چنین کاری را انجام نمیدهم.
همین نگاه ایده آل شریف لطفی است که همواره او را به عنوان آهنگسازی گزیده کار در سینما و تلویزیون کشورمان معرفی کرده و در مقام یکی از موثرترین و علمیترین آهنگسازان کشورمان معرفی کرده است. مسیری که میتوان در آهنگسازی فیلمهای «مادیان» به کارگردانی علی ژکان، «سامان» به کارگردانی احمد نیک آذر، «کنار برکه ها» به کارگردانی یدالله نوعنصری، «دخترک کنار مرداب» به کارگردانی علی ژکان، «پرنده آهنین» به کارگردانی علی شاه حاتمی، «مسافران دره انار» به کارگردانی یدالله نوعنصری، «آهوی وحشی» به کارگردانی حمید خیرالدین، «دو همسفر» به کارگردانی اصغر هاشمی، «سکوت کوهستان» به کارگردانی یدالله نوعنصری، «عطر گل یاس» به کارگردانی بهمن زرین پور درک کرد.
چنین ساختاری در آهنگسازی آثار سینمایی و تلویزیونی مدتهای زیادی است که در جریان تولیدات سینمایی و تلویزیونی کشورمان به واسطه عقب نشینی آهنگسازان پیشگام موسیقی کمتر دیده شده و فقط عده محدودی از هنرمندان هستند که تلاش میکنند در یک مسیر منطقی منطبق بر آموزههای دانشگاهی و تئوریک حوزه موسیقی به ویژه موسیقی دراماتیک حرکت کنند. فضایی که به نظر میآید میبایست از تجربیات شریف لطفی و هم نسلانش بیشتر از اینها استفاده کرد تا بتوانیم دوباره به دوران باشکوه موسیقی فیلم و تیتراژ دهه ۶۰ با همان امکانات ناچیز و محدود برگردیم.
منبع: مهر
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی